هرشب تصمیم میگیرم زود بخوابم
ساعت دوازده و نیم!
بعد وسط کارهای خرده ریزه ای که بیشتر شبیه خواب گردی هستند میبینم ساعت یک و نیم شده. زیاد به خودم سخت نمیگیرم و میگویم اشکالی نداره هنوز خیلی دیر نشده و بلند میشوم که بروم مسواکم را بزنم و کارهای قبل خواب را انجام دهم و ... وقتی میرسم به تخت ساعت ۳:۳۰ است.
البته الان ساعت ۳:۵۳ دقیقه است!
امروز، یا بهتر است بگویم دیروز با سر درد بیدار شدم و تمام روز و تا همین سر شبی سر درد شدید داشتم و حالم خیلی خیلی گرفته بود. تصمیم گرفتم شب مسکن بخورم و زود بخوابم و صبح زود بیدار شوم و سرحال و قبراق با پسرک ورزش کنم و صبحانه بخوریم و برویم بیرون. اما به نظر میرسد که فردا هم قرار است مثل امروز بگذرد، مگر اینکه ... مگر اینکه الان از اعماق تهم و از ته اعماقم دعا کنم اینطوری نشود و خدا مستجاب کند.
هیچ راه و چاره دیگری به ذهنم نمیرسد.
- ۰۳/۱۰/۰۶